من فکر می کنم «خدا» در حقیقت «خودآ» ست. یعنی تشکیل شده از «خود+آ» …. یعنی «به خود آ» … یعنی «به خودت بیا»
پس «خدا» یعنی «خودت رو درک کن» … بقیه رو ولش!!!
اثبات عدم وجود خدا به زبان ساده
نوشته ی مرتبط:
پله پله تا ملاقات ناخدا (1)
دسته‌ها: مطالب آموزشی, واقعیت, پله پله تا ملاقات نا خدا, عکس، کاریکاتور، نقاشی
برچسب‌ها: فتوای قتل سلمان رشدی، فراطبيعت گرا، قوانین فیزیک در اثبات خدا، لاادری گری، مورمونيسم، متحرک لايتحرک، مريم باکره، چندخداباوری، ندانم گرایی، چرا به احتمال قريب به يقين خدايی نيست، چرا بايد به راحتی اين ايده را بپذيريم که برای خشنود کردن خدا بايد به او معتقد باشيم؟، نظر آلبرت اینشتین درباره خدا، هم جنسگرایان، و خدایی که در این نزدیکیست، ووتان، يهوه، يا برهان صُنع، پلی تئيسم، پيچيدگی فرونکاستنی، پيرمردی با ريش سفيد دراز در آسمان نشسته است، پَن تئيست، پدر و پسر و روح القدس، پرستش شکاف ها، آيا برای اينکه ببينيم باغ زيباست بايد باور کنيم که پريانی هم ته باغ هستند؟، آيا خدا در آفرينش جهان گزينه های ديگری هم داشت، آتئیسم، آتئیست، آزادی بيان، انکار خدا، انتخاب طبيعی داروين، اگنوستيک، اثبات وجود خدا، احترام به عقاید دیگران، اخلاقيات جنسی، اديانی آسمانی، استفان هاوکينگ، به خدا توکل می کنيم، بيگ بنگ، بیخدایی، بَعل، برهان مراتب وجود، برهان نابودی ناقص، برهان های بايِسی، برهان کيهان شناختی، برهان کتاب مقدس، برهان اراده ی محض، برهان ارعاب عاطفی، برهان بی اعتقادی، برهان تجارب پس از مرگ، برهان جهان های ممکن، برهان غايت شناختی، تکامل توسط انتخاب طبيعی، تثليث، جوهر يا ذات واحد، حيات چگونه به اينجا رسيد، حرمت شخص رسول الله، حسین بن منصور حلاج، خدا تاس نمی ريزد، خدا ظريف است اما بدانديش نيست، خداناباوری، خدای اسپينوزا، خدای عهدعتيق، خداانگار، دين يک دوران تفريح ادبیِ دوران بعدی است، دين انشتينی، دين جديد، دئيسم، دانشمندان برجسته ی ديندار، داروينيسم، دعا کردن به درگاه قانون گرانش چندان کارمعقولی نيست، ذهن خدا، ريشه ی همه ی شر، ریچارد داوکینز، زنجیره تکاملی داروین، زئوس، سکولاریسم، سر کسانی که می گويند اسلام دين خشنی است قطع بايد گردد، شرک آريوسی، طراح کیهان، علم بدون دين عليل است و دين بدون علم کور است، علت نامعلول، عبدالحسین زرین‌کوب
9 دیدگاه
یک دیدگاه برای ”پله پله تا ملاقات ناخدا (1)“
نظر دهید ...
ایران بیکران 
خدا کجا بود اگرم باشه از ما خبر نداره
از نوشتهاتونم ممنون
damet tanoor dada kheyli hal kardam .hamishe sagharet por baad fadaa.
این دیگه چجور قیاسی؟؟
خود کبری این قیاس مشکل داره
کی گفته دلیل مخلوق بودن یا نبودن پیچیده بودن یا پیچیده تر بودنه؟؟
قیاس به این شکله
هر ممکن الوجودی نیاز به معلول داره(اگر چیزی تو دنیا هست که عامل نداره به منم بگید بدونم)
بنابر قاعده تسلسل و محال بودنش, امکان ندارد که ممکن الوجود ها از عدم بوجود آمده باشد همانطور که ازلیت نامفهوم است و برای ممکن الوجود امکان ندارد
پس نیاز به واجب الوجودی است که خود قائم بذات باشد و ازلی باشد در غیر این صورت تسلسل لازم می آید که محال منطقی ست, که این واجب الوجود همان خدا است.
پس وجود واجب الوجود واجب است بعبارت دیگر وجود خدا واجب است
همان گونه که می دانیم برخی پدیده ها زنجیروارند و به هم پیوسته
شما می گویید خدا پدید آورنده و خاستگاهی ندارد ،پس اگر به این گونه
باشد پس باید پدیده ها ی دیگری هم در جهان باشند که بتوانند خود به خود و
پیشامدی رخ بدهند.
ما در جهان ذره های زیر اتمی می بینیم که پدیده های همانند دارای
شوندهای(علت های) همانند نیستند.
و چرا ما این خود به خودی بودن را تنها ویژه ی خدا بکنیم ؟
چرا پیدایش جهان را خود به خودی ندانیم؟
اگر خود به خودی بودن تنها خدا را بپذیریم این به گونه ای پیش داوری است
و پذیرفتنی نیست.
پذیرش این که هرچیزی دلیلی دارد و این زنجیره ی دلیل ها در جایی با نام خدا
پایان می پذیرد ،ما را با دوگانگی روبرو می سازد و نمی تواند به ما پاسخی روشن
درباره ی چرایی باشندگی خدا بدهد.
شاید پاسخی که می دهید این باشد که خدا از ماده نیست ،آن گاه می توانید بگویید
که خدا از چه ساخته شده و یا چگونه است؟
سرتاسر کیهان ساخت یافته از انرژی ،ماده و…است که می توانند به همدیگر فراگردند.
دانش به ما می گوید آن چیزی که درک و آشکارسازی نمی شود ونمی توان آن را آزمود
و تجربه کرد را نباید پذیرفت.
ما در این جا با دانش سروکار داریم و خردگرایی ،نه با گمانه زنی و افسانه بافی.
شما می گویید چیزی که شاید باشد ، نمی تواند از نیستی پدیدار شود
و آن چیزی که باید باشد(از دیدگاه شما خدا) باید فراتومی(ازلی) باشد
چه کسی گفته که خدا باید باشد؟
دانش دوستان و خردگرایان هیچ چیزی را که با روش ها و آزمون های دانشی
به اثبات نرسیده است را نمی پذیرند هتا(حتی) اگر آن چیز خدا باشد.
پس بگذارید تا زمانی که باشندگی خدا به اثبات نرسیده است ما خداناباور بمانیم.
اگه خودت فهمیده باشی چی گفتی. یه مشت کلمه عربی نوشتی که یکی باید تفسیرش کنه (مثل قرآن صد نفر تفسیرش کردن هنوزم کسی نفهمید چی میگه)
هی خر یکم فکر کن لطفا .مغز نخودی.بگذار تا جوابت را مثل خودت با زبان ساده بگم همونطور که گفتی خداپیچیده تر از همه چی یا به زبان ساده پیچیده ترین است یعنی همه چی تمام است . خب تو گفتی پیچیده میتونه پیچیده ترین داشته باشه اما این غلطه درست اینه که پیچیده تر باید پیچیده ترین رو داشته باشد. (غلط اول تو استفاده کردن از میتونه به جای باید است زیرا به این دلیل که پیچیده ترین (خدا) پیچیده تر (کل هستی)را خلق کرده باید برای حفظ پیچیده تر (کل هستی) پیچیده ترین یعنی الله یا خدای یکتا باشد اما خود الله که پیچیده ترین و قویترین و والا ترین و… است دیگر نیازی به چزی ندارد که او را ادره کند و بی نیاز است و به همین علت در قران کریم داریم که خداوند از چیزی زاده نشده و زده ای هم ندارد یعنی او بی نیاز است ودر بالا ترین مقام است پس غلط تو این است که اگر پیچیده ترین یعنی الله نباشد پیچیده تر که مخلوق او است از بین میرود.(غلط دوم تو از این که پیچیده تر طراح ندارد این را نتیجه گرفتی که پیچیده هم میتواند طراح نداشته باشد اما این احمقانه است زیرا همونطور که گفتم اگر پیچیده تر طراح نداشته باشد یعنی بالاترین است پس پیچیده ترین است پس چون که پیچیده ترین است بالا تر از وی کس نیست پس نیازی هم به طراح یا ادره کننده ندارد اما پیچیده یا پیچیده تر پایین تر از رتبه اول خداوند هستند زیرا انها مخلوق خداوند هستند پس برای انها پیچیده تری نیاز است تا انهارا اداره کند . مثال مادر تو چون از تو پیچیده تر بود باید تو را که در دوران کودک از پیچیدگی او برخور دار نبودی حفظ کند وگرنه تو بدون یا ولی زنده نمیماندی. اما اگر قیاس تو این است که مثلا اگر مادرت پدر و مادری ندارد پس تو هم میتوانی بی پدر مادر باشی من نمیدانم حال اگر تو پدر مادری و ولی نداری که این غیر ممکن است زیرا تو نمی توانی بدون والدین به دنیا بیایی و اگر هم اومدی و رها شدی بدون سرپرست در ان دوران کودکی زود نابود میشی هستی هم همینگونه است چون به پیچیده ترین یعنی خداوند بی نیاز، نیاز دارد و بدون اون نابود میشود(((((اگر میتوانی جواب قانع کننده بده)))))))
از بحث خوشم نمیاد
تو فرض کن کم آوردم و جوابی برای گفتن ندارم
تا الان با همه بحث میکردی حالا که دیگه جواب نداری خوشت نمیاد؟دلیلات منو کشته!
نمیدونم اهل فلسفه باشی یا نه؟ اصلا سواد داری؟؟؟ حالا اینا رو ول کن… تو فلسفه به کسانی که با حرف بازی میکنن تا به نتیجه ی مورد نظر خودشون برسن میگن «سوفیست»… سوفیست یعنی کسی که سفسطه میکنه… یعنی کسی که عقلش به درک خیلی چیزها نمیرسه و سعی میکنه با سفسطه کردن به اون جوابی که خودش دلش میخواد برسه! شما دقیقا یه سوفیستی!!! سقراط 470 سال قبل از میلاد نسل شماها رو از ریشه کند و شماها رو ابله اعلام کرد… فک کنم تو ته مونده ی اون البه ها باشی… روح پدران ابلهت در عذاب باد ابله!