بایگانی ماهانه: آگوست 2012

نقشه های استراتژیک نقی در جنگ

آورده اند در کتاب «کثافات الائمه» که در جنگ نندق که خیلی به درازا کشید ، نقی و سپاهیانش در منطقه ای گیر افتادند که دور تا دور آنرا تپه هایی فرا گرفته بود

دشمن از هر طرف سپاه امام نقی را محاصره کرده بود اما نقویان حاضر به تسلیم نبودند

فرمانده سپاه دشمن بلند گو را گرفت و خطاب به سپاه نقویان گفت: ای نقی! تو و یارانت در محاصره کامل قرار دارید و هیچ راه فراری ندارید ، تسلیم شدن به نفع تو و یارانت است

گویند نقی فرمود تا منبری از جهاز شترها تشکیل دادند بعد بر فراز آن رفت و درحالیکه می خندید به سمت فرمانده دشمن با علامت شست ، بیلاخ داد

یکی از سپاهیان دشمن سریعا تیری سه شعبه  در کمان گذاشت و شست حضرت را نشانه رفت

تیر که به انگشت حضرت اصابت کرد ، حضرت غش کرده و روی زمین افتادند و  یاران دور حضرت جمع شدند

آورده اند که محاصره ماه ها به طول انجامید و آب و آذوقه سپاه نقی (ع) تمام شد و جز بول و غائط شمقدر و عفیر چیزی برای خوردن نداشتند

یاران نزد نقی رفتند و از وضع موجود شکایت کردند و گفتند بهتر است که تسلیم شویم

حضرت نپذیرفتند و فرمودند: هیهات من الذله!!! هرگز! من نقشه بهتری دارم ، یکی از شما را مامور میکنم تا شبانه به خیمه فرمانده دشمن بروید و او را بکشید

سرداران سپاه بالاتفاق گفتند که این کار عملی نیست زیرا چادر فرمانده دشمن به شدت تحت مراقبت است و صدها سرباز  گرداگرد آن مشغول مراقبت هستند ، چطور می توان از دید این همه آدم پنهان بود و به خیمه وارد شد؟

حضرت فرمود هرکس این آیه را تلاوت کند و به خود فوت کند خداوند او را از دید دشمن ناپدید می کند  «و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون»(و پيش روى آنان حائل و سدّى و پشت سرشان نيز حائل و سدّى قرار داديم، و به طور فراگير آنان را پوشانديم، پس هيچ چيز را نمى‏بينند)

سرداران سپاه نگاهی به هم کردند و مشورتی کوتاه انجام دادند و گفتند هیچ یک از ما حاضر به انجام چنین کاری نیستیم

تو اگر راست می گویی خودت برو و فرمانده دشمن را بکش و سرش را بیاور

نقی گفت خاک بر سرتان با این ایمان ضعیفتان

حالا معجزه الهی را به شما اثبات می کنم

نیمه شب نقی و سرداران تا نزدیکی تپه دشمن رفتند ، چراغ خیمه روشن بود و همه مشغول خوشگذرانی بودند ، نقی از یاران خداحافظی کرده و سینه خیز به سمت چادر حرکت کرد ، در حالیکه زیر لب مدام میخواند(وجعلنا…)

از گروه اول سربازان عبور کرد انگار کسی او را ندیده بود سرداران نیز از اینکه نقی به راحتی از خط اول دشمن گذشته بود شگفت زده شده بودند

دیری نگذشت که نقی خط دوم و سوم سربازان را با موفقیت طی کرد و خود را به پشت خیمه فرمانده رسانید

سرداران نیز مدام آیه را میخواندند و به سمت نقی فوت می کردند

دو سرباز جلوی خیمه بودند که نقی باید از بین آن دو نیز می گذشت

همین طور خودش را به زمین می کشید ، انگار سربازان کور شده بودند

نقی توانست خود را به داخل خیمه برساند

دید که فرمانده جامی از دلستر بهنوش در دست دارد و گرداگرد او زنان و مردادن مشغول آوازخوانی و شادی و رقص بودند

نیم خیز جلو آمد تا پیش فرمانده رسید ، سپس در چشمان فرمانده نگاه کرد

فرمانده شاد بود و آواز میخواند … گویی متوجه هیچ چیز نبود

نقی درنگ نکرد … ذوالنقار را برکشید تا سر فرماده را ببرد که ناگهان

فرمانده دلستری که در دهانش جمع کرده بود پووووووف توی صورت نقی خالی کرد و همه  زیر خنده زدند

انگار از صدای قهقهه شان خیمه منفجر شد

نقی با آستین صورتش را تمیز می کرد که دو نفر سرباز اورا خلع سلاح کرده و دستانش را بستند

آنگاه فرمانده گفت: ابله تو چی فکر کردی که همچین جسارتی به خود دادی؟

همان زمان که با سردارانت پشت تپه بودی ما تو را دیدیم و از قصدت باخبر بودیم ،  گذاشتیم به کار خود ادامه بدهی چون تصمیم داشتیم تو را کمی اسکل کنیم  تا همه بخندند

آنگاه دستور داد تا یک شتر قوی هیکل بیاورند تا روی امام جماع کند

نقل است تا مدت ها پس از آن حادثه ، هر وقت سرداران لشگر میخواستند نقی را دست بیندازند می گفتند: «و جعلنا من بین ایدیهم …» که نقی به یاد آن شتر می افتاد

دسته‌ها: احادیث نقوی | ۱ دیدگاه

نامگذاری در اسلام

روزی ابن کاندوم بی مقدمه بر امام نقی وارد شد ، امام که به شدت دردشان آمده فرمودند:

یابــو!!! این چه طرز وارد شدن است؟

ابن کاندوم گفت: ببخشید یابن شوشول اله ، این روزها ناپرهیزی کرده ام و کمی چاق شده ام

نقی(ع): خب حالا بنال! سوالت را بپرس و زود برو که بدجور امروز ما را آزردی

ابن کاندوم: ای علی بن محمد بن علی !!!
چگونه است که اسلام به والدین دستور میدهد که برای فرزندان خود نام نیکو برگزینید و از اسامی ائمه استفاده کنید

آیا می شود که همه مردم کره زمین علی و محمد باشند؟؟آنوقت مثلا اگر در بازار ما کسی را علی خطاب کنیم ، چهل پنجاه نفر به سمت ما بر میگردند

نقی (ع): خب اون دیگر مشکل آی کیوی توست … تو باید نام هرکس را همراه نام خانوادگیش صدا بزنی!

ابن کاندوم: آهان ! فهمیدم … مثلا «علی ِ محمدی»

خب اینجوری که باز هم «علی محمدی» زیاد داریم

نقی(ع): مادرت به عزایم با این سوال هایت!!! پس شماره شناسنامه رو برای چی گذاشتند؟

ابن کاندوم: آهان ! یعنی اگر در بازار بودیم و خواستیم دوستمان را صدا بزنیم می گوییم: علی محمدی به شماره شناسنامه 244؟ نمی شود که!

نقی: با کد ملی چه؟

ابن کاندوم: نمیشود مولا!

نقی: تاریخ تولد هم؟

ابن کاندوم: شدنی نیست!!!

نقی: کد پستی؟

ابن کاندوم: نــــه!!!

نقی: سوسن !!! اون ذوالنقار منو بیار این خر ، حرف حالیش نمیشه!

دسته‌ها: احادیث نقوی | بیان دیدگاه

امام نقی و غائط شناسی

گویند که در شهر سامرا ، یک پیرزن یهودی زندگی میکرد و هر روز وقتی که امام نقی با دوستانش میخواست از کوچه بگذرد و به مسجد برسد بر سر امام غائط می ریخت

روزی طبق معمول ، نزدیک اذان ظهر شده بود ، امام و چند تن از یاران آماده رفتن به مسجد شدند و طبق عادت وارد کوچه زن یهودی شدند

اندکی نگذشت که غائط داغی بر چهره امام نقش بست

امام رو به یاران کرد و گفت: فردا باید به عیادت زن یهودی برویم زیرا که او مریض خواهد بود

یاران هم انگشت به دهان تحیر گرفتند که :  یابن رسولولا!!! آیا تو با علم لدنی ات فهمیدی که زن یهودی فردا مریض میشود؟

امام لبخندی زد و گفت: نه! از طعم غائطش فهمیدم

دسته‌ها: احادیث نقوی | بیان دیدگاه

معجزات عددی قرآن

امام نقی در یکی از مناظرات تاریخی خود با کفار اروپایی و در مقابل دیدگان مردم ، تعدادی از معجزات عددی قرآن را بیان کردند

بله … مثلا اینکه در هزار و چهارصد سال پیش که امکانات نبوده ، تمام آیات شماره گذاری شده است ، طوریکه هر موقع قاری قرآن بخواهد بفهمد چه مقدار قرآن عرعر کرده ، به شماره آن نگاه  می کند بطور شگفت انگیزی تعداد آیات تلاوت شده را در می یابد

از دیگر معجزات عددی قرآن اینست که شماره تمام آیات با «اعداد طبیعی» مزین شده یعنی (1و2و3و…)
و شما در هیچ کجای قرآن شماره آیه ای را با اعداد صحیح (0و-1و-2و…) یا اعداد اعشاری (1/25) نمی بینید مثلا آیه -3 یا آیه 14/25 نداریم

ضمن اینکه هر خری در بلاد فارس تعداد 6236 آیه عربی حفظ کنه ، بدون کنکور میره دانشگاه یا از سربازی معاف میشه ، معجزه از این بالاتر؟

خاک بر سر خرتون اگه به این معجزات شک کنید و ایمان نیارید …

(تشویق حضار + نعره هیئت اروپایی و اسلام آوردن آنها بلافاصله)

دسته‌ها: احادیث نقوی | ۱ دیدگاه

امام و مجازات

روزی ابوفاضلاب که همسایه دیوار به دیوار امام نقی بود بر امام وارد شد و پرسید:
یابن رسولولو! اتفاق بزرگی مرا رخ داده است که حیران و پریشان گشته ام
من خودم سیاهپوست هستم و زنم نیز سیاهپوست است
اما کودکی که به دنیا آورده سفیدپوست است
آیا شما صلاح میدانید که فرزندم را ببرم و آزمایش دی ان ای بگیرم تا بفهمم چه کسی بر زنم تجاوز کرده و او را رسوا و مجازات کنم؟
امام نقی (ع) بی درنگ ذوالنقار را کشید و ابوفاضلاب را به دو نیم تقسیم کرد
و در حالیکه عرق از پیشانی خود خشک میکرد زیرلب گفت:
بخدا از ما نیست کسی که بخواهد امام معصوم خویش را رسوا و مجازات کند

دسته‌ها: احادیث نقوی | 2 دیدگاه

امام حسين دختري بنام رقيه نداشته است

(سند این مطلب ، سخنان ِ آیت الله خوشوقت در تلویزیون بوده است ، خودتان در گوگل سرچ کنید ببینید من دروغ می گویم؟)

آيت‌الله خوشوقت: حضرت امام حسين دختري بنام رقيه نداشته است !

آيت الله شيخ «عزيزالله خوشوقت» از علماي مشهور تهران در اظهاراتي که چندي پيش در شبکه يک صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش شد و اکنون در فضاي مجازي مي چرخد، رقيه را دختر يکي از ياران امام حسين خواند.

به گزارش شيعه آنلاين، وي در پاسخ به پرسش يکي از پامنبري‌هاي خود که پرسيد «آيا حضرت رقيه سلام الله عليها دختر امام حسين عليه السلام است يا خير؟» پاسخ داد: «ايشان (حضرت رقيه) دختر يکي از شهداي کربلا است. در تاريخ که در مورد بچه هاي امام حسين مي نويسند، دختري به نام رقيه وجود ندارد.

پرسش کننده در ادامه مي پرسد: «اصلا ايشان (حضرت رقيه) وجود داشته؟» خوشوقت پاسخ مي دهد: «بله، در تاريخ وجود داشته در شام هم بوده اما اصلا دختر امام حسين عليه السلام نبوده است».

اين پرسش کننده همچنين در مورد چگونگي شهادت حضرت رقيه سوال مي کند، و خوشوقت پاسخ مي دهد: «بايد بگوئيم در مقاتل چنين بيان شده است. ما که آنجا نبوديم ببينيم چگونه به شهادت رسيد؟».

البته  مطهري نيز در مورد وجود دختري از امام حسين به نام رقيه که در شام شهيد شده باشد، تشکيک مي کند.

هيئت هاي مذهبي روز سوم صفر را روز شهادت جناب رقيه مي دانند

(حالا هی خودتان را جر بدهید به حال حسین و یارانش  با این دروغ های تاریخی)

+ سند این مطلب ، سخنان ِ آیت الله خوشوقت در تلویزیون بوده است ، خودتان در گوگل سرچ کنید ببینید من دروغ می گویم؟)

دسته‌ها: مستندات تاریخی, واقعیت | برچسب‌ها: ، ، ، ، | 38 دیدگاه

نقی و علم طبابت

گویند امام بزرگوار ، نقی علیه السلام در همه علوم سررشته داشتند که این موهبت از جانب خداوند متعال بر قلب نازنین ایشان ، بسان گهی که بر توالت فرود می آید ، فرود آمده بوده است

البته یادآور شوم گرایش رشته پزشکی آن حضرت «زنان – زایمان – و مامایی» بوده است
و ایشان مطب محقری در یکی از کوچه بن بست های سامرا داشتند

نقل است روزی خانوم بیماری نزد حضرت وارد شدند و گفتند:

یا نقی الائمه !!! چند روزیست که سینه بنده خیلی خیلی درد میکند و طاقت تحمل آنرا ندارم

آنقدر برایم ناراحت کننده شده که میخواهم آنرا بکنم و جلوی گربه بیندازم

حضرت: میو میو … میو میو …

دسته‌ها: احادیث نقوی | بیان دیدگاه

کتاب 23 سال از علی دشتی

برای مشاهده نسخه پی دی اف کتاب 23 سال روی 23_YEARS کلیک کنید و برای ذخیره آن ، save as را از مرورگر خود انتخاب نمائید و برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید

به خواندن ادامه دهید

دسته‌ها: Uncategorized, پله پله تا ملاقات نا خدا | برچسب‌ها: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، | بیان دیدگاه

لحظه آشنایی امام نقی (ع) و سوسن خاتون

لحظه آشنایی امام نقی (ع) و سوسن خاتون

اولین روز آشنایی امام نقی و سوسن خانم

دسته‌ها: احادیث نقوی | 10 دیدگاه

نقی و فن جا خالی

روزي يکي از صحابه قصد داشت بر نقي عليه السلام وارد شود ، اما متوجه شد که فردي از طرف مقابل به سمت امام مي آيد و او نيز قصد دارد بر امام وارد شود
اين دو نفر که از قصد يکديگر باخبر شدند سرعتشان را زياد کردند تا براي وارد شدن به امام سبقت بگيرند
نقي عليه السلام که حوصله ي ريخت بدترکيب هيچکدامشان را نداشتند ، ناگهان جاخالي داده و اين دونفر به يکديگر وارد شدند

دسته‌ها: احادیث نقوی | ۱ دیدگاه

وب‌نوشت روی WordPress.com. پوسته: Adventure Journal کاری از Contexture International.